سید مهدی سید مهدی ، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

شازده کوچولو

سال 1393

عیدت مبارک پسرم   امسال همه چیز متفاوت بود  درک کامل تو از عید.....................  وخوشحالیت از عید دیدنی.............. وگرفتن عیدی ........... خوشبحالت............................ کاش من هم هنوز بچه بودم مثل تو .     ...
10 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها ؟

هفت سین بازی    امسال عید اولین سالی بود که شما معنی عید وهفت سین وفهمیدی به طور کامل خوب از قبل تر از سال تحویل تو خیابون تلویزیون می دی که که دارن واسه عید اماده  می شن کنار خیابونبساط هفت سین ها رو می دی ماهی ها وسبزه ها توجت رو جلب می کرد        با هم رفتیم سفال خام خریدیم که شما رنگ کنی با دستهای کوچکت  خودت گفتی مامان اینا خوشگلن واسه هفت سین ؟   و من تایید کردم سلیقت رو و خریدیم وامدیم خانه وبساط رنگ رو گذاشتم جلوت وگفتم رنگ کن  این ظروف انتخابیت را  چه خوبست رنگ کردن ورنگ دادن تو به زندگی ما دستهای پر برکت ومهربان تو چه رنگ زیبای...
9 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها ؟

قابلمه بازی  خوب همیشه که من باهات بازی نمی کنم که ........... بیشتر اوقات خودت خوب بلدی چه جوری خودت رو سر گرم کنی    با چی .................. با این وسایل زندگی من ................. به کم هم قانع نیستی اخه ................ باید کل قابلمه ها ونخود ها رو برداری وبازی کنی ..............       بعدم خودت رو خوب بلدی ناز کنی از دل  ادم  در بیاری     ...
9 فروردين 1393

گل کاری

پسر گلم  گل نازم  گل شب بو  گل نازک تر از پونه  گل خوشبوی این خونه  یه چند وقتیه دوست دارم  باهم گل کاری کنیم قبل از به دنیا اومدنت چند تای گلدون داشتم که وقتی به دنیا اومدی چهار دست وپا رفتن رو شروع کردی همه گلدونام رو به خاطر تو که در سلامت وامنیت باشی  به چند نفر دادم  دیگه گلدونی نداشتم تا اینکه چند وقته که حس کردم  خوبه باهم دوباره گل داشته باشیم من وتو ازش مراقبت کنیم وخودت شاهد کاشتن وجونه زدن وبزرگ شدن گلها وگیاهان باشی  وچقدر هم استقبال می کنی به این کار خیلی دوست داری اب بدی به گلها ونازشون کنی بیای هر روز بگی چقدر بزرگ شدیدی گل خوشگلا  این پروژه تخم نارنج کاشتن ب...
9 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها ؟

کلاژ  چند تا تکه کاغذرنگی  بهت میدم وخودت یا بادست یا با قیچی پاره میکنی بعد با چسب به دفترت می چسبونیم بیشتر اوقات دنبال درست کردن شکل یا چیز خاصی نیستم رو فقط تکه ای کاغذ رنگی رو دفترت می چسبونیم ولی اینجا داریم یه درخت درست می کنیم  وگلی در کنارش  رو این بازی خیلی میشه مانور داد که گذاشتم ایشالله برای کمی بزرگ تر شدنت                ...
9 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها

قصه از انجای شروع شده که شما به نقاشی علاقه ای نداری من هر ترفندی به کار می برم که علاقه مندت کنم که باز هم شما روی خوشی نشان نمی دی  رفتیم از کوچه خیابون چند برگ  اوردیم 0راستی باید برم کمی کتاب علوم بخوانم یادم بیاید اسم درختان وشکل برگ انها را ( واقعا خجالت کشیدم از بی سوادیم ) خوب کجا بودیم ................. اهان رفتیم چند برگ با مهدی برداشتیم اوردیم به خانه اگر جلوی مهدی را نگرفته بودیم که یه کامیون برگ باید می اوردیم طبقه سوم  بعد رنگهار واوردیم که رنگ کند این برگ های هزار رنگ پاییزی را         به ساعت دوربین نگاه کن به همین چند دقیقه حوصله ات سر می رود از نقاشی&nb...
12 آذر 1392

چی بازی کنیم ها ؟

القصه حوصله مان سر رفته بود نمی دانستیم  چه بکنیم با این کودک 30ماهه  که ناگهان چشمان به جوراب شازده پسر در گوشه اتاق افتاد به خود گفتیم خوب است دیگر این جوراب ها دور بریزم که دیگر کوچک شده واسه شازده مان  که باز هم ناگهان به مغزمان خطور کرد خوب است عروسکی بسازیم با این جوراب ها      پنبه دادیم دستش تا بچپاند در جوراب    بعد چسب دادیم تا بزند سر جوراب برای چسباند مو    بعد از کامواهای اضافی دو پست قبل تر چنئ رشته دادیم تا پسرک بزند به جای مو      از چسبی که چسبید به دستاش خوشش نیامد  بعد چشم ابروی های  از بازی های قدیمی اوردیم که ...
12 آذر 1392