ده ماهگی
پسرم ده ماهه شد
باز هم خدا رو شکر
این روزها همش به یاد پارسال همین موقع ها می افتم که تو را در بر داشتم وبا هزاران امید وخوشحالی
اتاقت رو اماده می کردم وخودم کم کم اماده پذیرای از تو می کردم از ان موقعه ای که فهمیدم تو را دارم هر
لحظه اش برایم زیبا ولذت بخش بود هر ماهش برایم هیجان انگیز بود و اکنون که تو در اغوشم هستی هر
ثانیه اش برایم هیجان انگیز است . پسر ارام وصبور من هر وقت به صورت مظلومت نگاه می کنم دیگر هیچ
چیز از خدا نمی خوام جز سلامتی وعاقبت بخیری تو
خدا وند پشت وپناهت باشد
ده ماهگیت رو با تهچین جشن گرفتیم قربونت برم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی