چی بازی کنیم ها ؟
خوب بازی که ما می خواستیم زیاد روش مانور بدیم خیلی کارها انجام بدیم کاغذ بازی بودی ولی
زهی خیال باطل
اول چسبی اوردیم با کاغذ رنگی کاغذی تکه کردیم ب پشتش چسب زدیم چسبانیم به مقوا بعد چسب
به مهدی دادم وکاغذ هم
گفتم این مدلی بچسباند مهدی هم اون کاغذ رو چسب مالی کرد چسباند یه مقوا بلند شد رفت ما هم
مماخ سوخته دیگر نتوانستیم توجه اش را به این بازی جلب کنیم وهمچنان هم بعد از گذشت چند ماه
مهدی اشتیاقی برای این بازی ندارد مثل دفعه اول یکی دوتا کاغذ می چسباند بدون توچه به حضور
مشتاق ما صحنه رو ترک می کنه وما هم با کلی ایده های کلاژ وکار دستی در خود فرو می ریم که چرا به
افکار ونظرات ما احترام نمی گذار این نیم وجبی ما را نادیده می گیرد
کمی ماژیک در اختیارش گذاشتیم که در کنار نقاشی کردن بتوانیم مشتاقش کنیم برای کاغذ بازی
ولی باز هم ناامید شدیم کمی با ماژیک ها بازی کرد کمی خط خطی دیگر ادامه نداد ما هم گفتیم برود
دنبال عشق وحالش قان قان بازی (زورکی که نیست والا)