سید مهدی سید مهدی ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

شازده کوچولو

چی بازی کنیم ها ؟

قابلمه بازی  خوب همیشه که من باهات بازی نمی کنم که ........... بیشتر اوقات خودت خوب بلدی چه جوری خودت رو سر گرم کنی    با چی .................. با این وسایل زندگی من ................. به کم هم قانع نیستی اخه ................ باید کل قابلمه ها ونخود ها رو برداری وبازی کنی ..............       بعدم خودت رو خوب بلدی ناز کنی از دل  ادم  در بیاری     ...
9 فروردين 1393

گل کاری

پسر گلم  گل نازم  گل شب بو  گل نازک تر از پونه  گل خوشبوی این خونه  یه چند وقتیه دوست دارم  باهم گل کاری کنیم قبل از به دنیا اومدنت چند تای گلدون داشتم که وقتی به دنیا اومدی چهار دست وپا رفتن رو شروع کردی همه گلدونام رو به خاطر تو که در سلامت وامنیت باشی  به چند نفر دادم  دیگه گلدونی نداشتم تا اینکه چند وقته که حس کردم  خوبه باهم دوباره گل داشته باشیم من وتو ازش مراقبت کنیم وخودت شاهد کاشتن وجونه زدن وبزرگ شدن گلها وگیاهان باشی  وچقدر هم استقبال می کنی به این کار خیلی دوست داری اب بدی به گلها ونازشون کنی بیای هر روز بگی چقدر بزرگ شدیدی گل خوشگلا  این پروژه تخم نارنج کاشتن ب...
9 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها ؟

کلاژ  چند تا تکه کاغذرنگی  بهت میدم وخودت یا بادست یا با قیچی پاره میکنی بعد با چسب به دفترت می چسبونیم بیشتر اوقات دنبال درست کردن شکل یا چیز خاصی نیستم رو فقط تکه ای کاغذ رنگی رو دفترت می چسبونیم ولی اینجا داریم یه درخت درست می کنیم  وگلی در کنارش  رو این بازی خیلی میشه مانور داد که گذاشتم ایشالله برای کمی بزرگ تر شدنت                ...
9 فروردين 1393

چی بازی کنیم ها

قصه از انجای شروع شده که شما به نقاشی علاقه ای نداری من هر ترفندی به کار می برم که علاقه مندت کنم که باز هم شما روی خوشی نشان نمی دی  رفتیم از کوچه خیابون چند برگ  اوردیم 0راستی باید برم کمی کتاب علوم بخوانم یادم بیاید اسم درختان وشکل برگ انها را ( واقعا خجالت کشیدم از بی سوادیم ) خوب کجا بودیم ................. اهان رفتیم چند برگ با مهدی برداشتیم اوردیم به خانه اگر جلوی مهدی را نگرفته بودیم که یه کامیون برگ باید می اوردیم طبقه سوم  بعد رنگهار واوردیم که رنگ کند این برگ های هزار رنگ پاییزی را         به ساعت دوربین نگاه کن به همین چند دقیقه حوصله ات سر می رود از نقاشی&nb...
12 آذر 1392

چی بازی کنیم ها ؟

القصه حوصله مان سر رفته بود نمی دانستیم  چه بکنیم با این کودک 30ماهه  که ناگهان چشمان به جوراب شازده پسر در گوشه اتاق افتاد به خود گفتیم خوب است دیگر این جوراب ها دور بریزم که دیگر کوچک شده واسه شازده مان  که باز هم ناگهان به مغزمان خطور کرد خوب است عروسکی بسازیم با این جوراب ها      پنبه دادیم دستش تا بچپاند در جوراب    بعد چسب دادیم تا بزند سر جوراب برای چسباند مو    بعد از کامواهای اضافی دو پست قبل تر چنئ رشته دادیم تا پسرک بزند به جای مو      از چسبی که چسبید به دستاش خوشش نیامد  بعد چشم ابروی های  از بازی های قدیمی اوردیم که ...
12 آذر 1392

قصه

شب بود  تو تو تختت دارز کشیده بودی طلب قصه کرده بودی    من برات قصه مامان بزی رو داشتم تعریف می کردم    گفتم مامان بزی گفت به بچه هاش برم بیرون به به بخرم  شما تو خونه باشید در باز نکنید    بعد مامان بزی درو بست رفت ..............   گفتی :شلوار پوشید رفت  گقتم: مامان بزی شلوار پوشید خداحافظی کرد رفت  گفتی :کفشم پوشید  گفتم: مامان بزی کفش وشلوارش رو پوشید رفت  گفتی: شال هم سر کرد  دلم غنچ رفت از این همه عاقل بودنت از این که همه جزئیات رو به خاطر می سپاری  عزیزمی  ...
12 آذر 1392

چی بازی کنیم ها ؟

پسرم با این پازل های فومی بازی های زیادی می توان کرد قبلا هم  نوشته بودم برایت که چه بازی می کنی با این ها و بازی جدید دیگری که انجام می دیم پارکینگ بازی هست..............  بازی که خودت خلقش کردی ........ برای دین عکسها به ادامه مطلب بروید ....... بازی از این جا شروع شد که مثل همیشه برایت مکعب درست کردم با اینها یک کار تکراری..........  بعد خودت یک طرف این مکعب را باز کردی وتکه دیگر ان را برداشتی  وبقیه مکعب ها رو هم این کار رو کردی وکنار هم چیدی بعد از چنددقیقه این ور ان ور کردن این مکعب ها یکی از ماشین هایت رابردی داخلش وگفتی پارکینگ قاقان قرمز ............  وما ادامه دادیم کار خلاقانه...
14 شهريور 1392

ترانه های جوجه اردکی

کتاب ترانه های جوجه اردکی کتاب اهنگین وجالیست  ما در کنار خوندن این کتاب یه بازی تمرکزی هوشی هم انجام می دیم  در گوشه کنار این کتاب از عمد یا غیر عمد تصویر جوجه اردکی کوچک را کشیده اند که همیشه در گوشه کناری قایم شده  من یکبار ان را نشانت دادم وتوجه ات را به سویش جلب کردم وبعد از ان در هر صفحه خواستم که دنبال این جوجه اردک کوچک بگردی وپیدایش کنی وتو تمام صفحه را با دقت نگاه میکردی وپیدایش کردی ودر هر کتاب ان را می یافتی وخوشحال ومی شدی از یافتن جوجه اردک گاهی هم در بعضی از تصاویر این جوجه اردکه خیلی کوچیک بود ودر بین تصاویر زیاد گم شده بود ولی تو به تمرکز ودقت فراوان تک تک تصاویرا نگاه می کردی تا بلاخره بیابیش ...
10 شهريور 1392